نغمه درد
دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ب.ظ
در منی و اینهمه ز من جدا
با منی و دیده ات بسوی غیر
بهر من نمانده راه گفت و گو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
غرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بیقرار و بی تو بیقرار
وای از ان دمی که بیخبر ز من
پرکشی تو رخت خویش ازاین دیار
سایه تو ام بهر کجا روی
سر نهادم به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که برگزینمش بجای تو
شادی و غم منی به حیرتم
خواهم از تو... به تو اورم پناه
موج وحشیم که بی خبر ز خویش
گشته ام اسیر جذبه های ماه
گفتی از تو بگسلم... دریغ و درد
رشته وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر گسستنی است؟
دیدمت شبی بخواب و سر خوشم
وه... مگر به خواب ها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و ز شاخه ها بچینمت
شعله میکشد به ظلمت شبم
اتش کبود دیدگان تو
ره مبند... بلکه ره برم بشوق
در سراچه غم نهان تو
با منی و دیده ات بسوی غیر
بهر من نمانده راه گفت و گو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
غرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بیقرار و بی تو بیقرار
وای از ان دمی که بیخبر ز من
پرکشی تو رخت خویش ازاین دیار
سایه تو ام بهر کجا روی
سر نهادم به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که برگزینمش بجای تو
شادی و غم منی به حیرتم
خواهم از تو... به تو اورم پناه
موج وحشیم که بی خبر ز خویش
گشته ام اسیر جذبه های ماه
گفتی از تو بگسلم... دریغ و درد
رشته وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر گسستنی است؟
دیدمت شبی بخواب و سر خوشم
وه... مگر به خواب ها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و ز شاخه ها بچینمت
شعله میکشد به ظلمت شبم
اتش کبود دیدگان تو
ره مبند... بلکه ره برم بشوق
در سراچه غم نهان تو
۹۴/۰۶/۰۹
وب خوبى دارید
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنید ..